محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

پارسا و فرگل

مامان

مدرسه رفتن محمد پارسا

1397/7/1 13:26
نویسنده : مامان
174 بازدید
اشتراک گذاری

مهر که می آید، پاییز آغاز می شود. برگ های درختان که شروع به ریزش می کنند، شکوفه های لبخند کودکان، یکی یکی گل می دهند.

از خرداد ماه بود که در رسانه ها اعلام کردن می توانیم ثبت نام کلاس اولی ها را انجام دهیم وماهم  پس از تحقیقات فراوان تصمیم گرفتیم  در مدرسه ای که شرایط آموزشی بهتری از مدارس دولتی را داشت و از دانش آموزانی که امتیاز لازم را داشند  ثبت نام می کردند که خوشبختانه امتیاز محمد پارسای عزیزم هم بالا بود و تونسیم درمدرسه ای که هم از نظر آموزشی برتری داشت وهم از نظر جغرافیایی  به محل کارم نزدیک بود  ثبت نام کنیم

.بعد از  ثبت نام برای خرید روپوش مدرسه رفتیم و روپوشی که محمد پارسا  پوشید تا اندازه بزنن یه فرشته زیبا می دیدم خیلی بهش میومد گفتم ایشالله لباس دامادیت رو رو تنش ببینم.

پسرم آن روز گذشت و کم کم به روز 31 شهریور که کلاس بندی کلاس اولی ها بود نزدیک می شدیم با پدرت رفتیم و کیف و لوازم تحریر مطابق سلیقه خودت گرفتیم خیلی خوشحال بودی.ما هم از خوشحالی تو خوشحال بودیم.

صبح روز 31 شهریور من و گل پسرم و بابا جون به مدرسه رفتیم. خانواده ها همراه بچه ها به مدرسه آمده بودن و مدرسه شلوغ بود . با هم چند تا عکس انداختیم با اینکه نشون می دادی که خیلی حالت خوبه از چشمات استرس کاملا مشخص بود.

آن روز خیلی مدرسه بی نظم بود و بخاطر ایام سوگواری اباعبدالله الحسین جشن خاصی نداشتند برگزار نکردن.

بعد از مدرسه سرویس تو را خانه مادر جون می بره

پسندها (2)

نظرات (2)

مامانمامان
1 مهر 97 15:29
موفق باشهههههههههههه
مامان
پاسخ
قربونت
مامان صدرامامان صدرا
1 مهر 97 15:31
موفق باشی عزیزم❤
مامان
پاسخ
قربونت😊